بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۳۳ مطلب با موضوع «طنز کلاسیک» ثبت شده است

۲۷
مرداد ۹۶

اتل متل تو توله

یارو ازم ملوله

یه گوشه کز کرده و

خودش رو کرده لوله

شادی و شور و خنده

تو جاش نمیره دنده

بوق میزنن ماشین ها

پرایده خیلی گنده

پلیس بسرعت باد

به سمت ماشین میاد

بجای حل مشکل

گواهینامه میخواد

دنده یهو جا میره

ماشین روی پا میره

پراید من با زنجیر

تو پارک ناجا میره



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۰۵
محمد رحیمی
۲۶
مرداد ۹۶

فکر کن شاعری و تیز بیا محفل ما

کمتر از قبل بخوابی بشوی همدل ما

موتور شعر به امثال تو روشن گردد

پس بیا پا بزن ای دوست .تو با هندل ما

شعرهای تو خداییش همه آبکی اند

لااقل غرق کن از موج خودت ساحل ما

حرف ها پشت سر شاعریت بوده و هست

ما که لالیم بیا شعر بخوان محفل ما

شعرها مال خودت نیست؟مهم نیست که نیست

تو خودت وزنه شعری چه غم از دمبل ما


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۳۵
محمد رحیمی
۲۰
مرداد ۹۶

تصمیم گرفته ام که بیکار شوم

هرچند که این تازه ترین کار من است




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۴
محمد رحیمی
۲۰
مرداد ۹۶

ای نام تو بهترین سرآغاز

بی غمزه برای من نکن ناز

سنگین شده گوشم از کهولت

بیخود زده ای تو زیر آواز


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۰۴
محمد رحیمی
۱۸
مرداد ۹۶

هرنفس آواز عشق می رسد از چپ و راست

نوبت گرما رسید می طلبد دوغ و ماست


بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

قیمت آب شد گران آب هدر نمی شود


خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد؟

حرف مفت است شکر قیمت خون پدر است


نگفتمت مرو آنجا که مبتلات کنند؟

هزار مرتبه اکشن کنند و کات کنند؟


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۳
محمد رحیمی
۱۷
مرداد ۹۶

اندکی این مثنوی تاخیر شد

شاعر بیچاره اش هم پیر شد


اندکی این مثنوی تاخیر شد

چونکه با بی آرتی آمد بیخیال

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۱
محمد رحیمی
۱۷
مرداد ۹۶

به نام خداوند جان و خرد

ژیان بابام آبرو می برد


به نام خداوند جان و خرد

که عقل از سرت همچو بنزین پرد


به نام خداوند جان و خرد

عروسم الهی که ور بپرد


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۲
محمد رحیمی
۰۶
تیر ۹۶

من نبودم دنیا پراز خالی بود

 قبول کنین یه شکل بی حالی بود

من اومدم نشاط اومد بالبخند

قندون خالیتون شده پر از قند

روز تولدم رسیده از راه

در ششم تیر اومدم قرص ماه

شوخی مو جدی بگیرین بدم نیس

هزارتا تعریف بکنین صدم نیس

شاید بدونین کی بود این رحیمی

چه زود میشین با شاعرا صمیمی











۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۶ ، ۲۱:۳۸
محمد رحیمی
۲۶
خرداد ۹۶

پدرم به روال عادت همیشگی اش 

 باز امشب  بخوابم آمدو گفت.

شد من یک بار بخواب تو بیایم و تو بیدار باشی

چند بار بگویم اینقدر نخواب.

و من.برای چندمین مرتبه.جواب دادم.

پدر جان .آخرمن که بخوابم .تو می آیی.

و باز پدرم گفت. روی حرف بزرگترت حرفی نزن

مرحوم پدرم همیشه زورگو بودوبی منطق.

فقط مدتهاست سوالی سمج .ذهن خلاق مرا بیچاره کرده.

که چرا حالاپس از مرگ هم .رفتگان لجباز و اصلاح ناپذیرند.عجیب نیست حقیقتا.

اما من می خوابم .مجبورم که بخوابم .

چون تا من نخوابم که پدرم نمی آید.

والبته وقتی بیاید .حتما معترضانه می گوید.

حسرت شد که بیایم و تو تنه لش خواب نباشی

ولی من که.می دانم.

دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش 

پس میخخخخخخخخخخوابم.



 



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۱
محمد رحیمی
۲۱
دی ۹۵

گاهی وقتا

به صرافت چی افتاده دلت

که برای من پیامک می‌زنی؟

گاهی وقتا می‌گیری شمارمو

تو خیالت با دلم فک می‌زنی

تشک ابری که نیستم گل من

که بگم روم داری پشتک می‌زنی

صورتت چروک شد از بسکه داری

پشت  هم قطاری چشمک می‌زنی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۲
محمد رحیمی