بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۹
آبان ۹۷

امشب بیا که حال دلم را کنی ردیف

امشب بیا که چاره این دل کنی ، حریف

( الله اکبر انا فی کل واد  مست)

(الا هو الذی اخذالعهد فی الست)

حالا که در حوالی اشراقی دلم

معنا ندارد اینهمه تردید و دل دلم

برخیز و باز ماذنه را بی قرار کن

حی علی الصلات بگو و فرار کن

اقرار می کنم که تو ماندی و جا زدم

شرمنده ام نه از سخنی که بجا زدم

دل برده ای تو با لب ایاک نستعین

ایاک نعبد، عاقبتت خیر و دلنشین

وقتش رسیده ربی الاعلی بخواندم

اکنون ملک به رتبه بالا رساندم.

محمد رحیمی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۰۰:۱۸
محمد رحیمی
۲۵
آبان ۹۷

ما در طلب تو نیستیم آقا جان

شرمنده ولی همه طلبکار توایم

در مرحله ی جراحت از دنیاییم

هر چند که گفته ایم بیمار توایم

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۱۵:۲۴
محمد رحیمی
۲۳
آبان ۹۷

من کاری به کار صدر مجلس نشیناش ندارم.عرشی و قدسی و کروبی و خلاصه.فرشته و معصوم و پیغمبرا و....

پر حرفیام تو محدوده چاله میدون و دور اطرافه، به قول اون ترانه جنوبی که می خوند: سیا سیاهای خومون.سفیدا نیان داخلمون.پس این تن بمیره، رفاقتا، اول خوب شیر فهم شو ، بعدش اگه خواستی لشگر سلم و تورم خبر کنی غمی نیس

من میگم:خدا ما آدمای متوسط به پایینشو، شبیه بالا نشین ها آفرید .یعنی روکش و ظاهرمون عین اورجیناله، انگار که از اوناییم، اما یه سرسوزن که باریک بشیم ملتفت می شیم ، کلی با اصلیش توفیر داریم.جلدی می رم سر اصل مطلب و مخلص کلوم اینکه (سر یا همون کله) رو نمیشد که نداشته باشیم.هرچی باشه ، نفس می کشیم ، غذا می خوریم، نیگا می کنیم، گوش می خوابونیم به اختلاط بقیه مردم و تا دلت بخواد فک میزنیم.پس کله رو نمیشد فاکتور گرفت.توی کله ام نمیشد خالی باشه.آخه گوسفند و بزم توی کله شون مغز دارن.هرچی نباشه، داخل کله ما تالار وحدت نیس که اکو بخواد.پس مغزم تو کله ما گذاشت.ولی در گوشی ملتفتت کنم که همچین اصراریم برای استفاده از مغزه نداشته و نداره.حتی بعیده که بخاطرش خیلی ام گیر بدن بعدا به ما.عوضش تا دلت بخواد ، بجای مغزمون و عقلمون، خراب دلمونیم.جون من تا اینجاشو به وراجیام عنایت کردی؟(قلبم گواهی میده)(دلم گیره بهش، دله دیگه یهو خواسته، دل که بلرزه لرزیده، تو دلم ولوله اس، خدایی دلخواهه)دیدی حالا؟ می شد تا صبح یه ریز مثال از دل بزنم .اندازه قطار تهرون مشهد.حالا کی اهل شیتیله؟ نگرخین بابا، فقط یه مثال پیدا کنین که عقل و مغز به دل فرمون داده باشه.😍دیدی حالا؟ .گشتم نبود نگرد نیس.یه مثال مثل این(عقلی کردم به دلم دستور دادم عاقلانه عاشق بشه)هرکی این مثال و بشنوه، حتما به سلامت عقل نگارنده اش می شکه. آره داداش.حتی یه موردشم واسه خاطر دل توام که شده💘پبدا نمیشه.انگار تخمشو ملخ خورده.پس می بینی که عقل و ذهن و فکر، واسه ما متوسطای رو به پایین، تزیینیه و یه آبشن اضافی محترمه که قابل عرضه نیس.فقط خدا از سر مهربونی  واسه خاطر اینکه دلمون تاکید می کنم ، دلمون نشکنه، ظاهر آبشن شو روی ما سوار کرده اما زینتیه، مثل وقتی که به دنیا اومدیم ، تا راه نیوفتاده بودیم، پاهامون تزیینی بود، وبعد از اینکه دندونای شیری مون در اومد؛ تا غذا خور نشده بودیم دندونامون زینتی بود.سرتو درد نیارم، عقل و فکر و تدبیر و تفکر و پرسش گری و...اینا همش مال از ما بهترونه و دخلی به ماها نداره.تنها هنر موروثی که توی خون ماس، دوتا کاره.البت میکیش کنیم ، یه کار بیشتر نیستش. اونم عاشق شدن و فارغ شدنه.هی فرت و فرت عاشق میشیم، فارغ میشیم.عاشق میشیم فارغ میشیم.این وسط تو بگو عقل ، سیخی چنده؟ فقط خدا وکیلی ناشکری پا شکری تلقی نشه ؟ چون زندگی ما دلی ها، من حیث المجنون، همچی جذاب ترو گرم تره.تا زندگی خالی از قال و قیل و جر و منجر و .شما دم کلفتا.کلا ماهم که طرفدار هیجان ، مخلص کلوم .دل نباشه، یه ثانیه ام توی این جهنم نمیمونم.دل دل نکن و جدی مراقبت کن از دلبری های دلت💔💜

محمد رحیمی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۷ ، ۰۰:۳۸
محمد رحیمی
۲۲
آبان ۹۷

تا بحال دقت کردی ،  هرچیزی که تلخ تره، خاصیت بیشتری نسبت به  هر چیز شور و شیرین و ترش داره؟ 

با خودت عهد کن ازین به بعد، از تلخ کامی هات ، اینقدر کابوس نساز و شکایت نکن🤔😎

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۸:۱۲
محمد رحیمی
۰۷
آبان ۹۷
اربعین شناسنامه عاشوراست.
بدون اربعین ، عاشورا در غبار حادثه، از حماسه دور  می شود.
تا چهل روز بی تو سر کردیم
ناله ی طفل بی پدر کردیم.
محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۷ ، ۱۵:۰۷
محمد رحیمی
۰۴
آبان ۹۷

غم از جنس خداست اما غصه از جنس شیطان.برایت غم آرزو می کنم

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۷ ، ۱۵:۰۷
محمد رحیمی
۰۱
آبان ۹۷

قطره اشکی چکید بر کاغذ

شور شیرین شد این غزل انگار

چشم شاعر اگر چه بارانیست

می کند خنده های معنا دار

نیست در قلب عاشقش جز او

(لیس فی الدار غیره دیار)

باز انگار چشم و هم چشمی

شاعری را کشانده بر اصرار

غزلش در مسیر سیلی بود

خانه شد بر سر حبیب آوار

بدتر از آن که گفت دلدارش

شاعری شد عزیزم آخر ، کار!؟؟؟

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۱۶:۴۵
محمد رحیمی