۰۸
فروردين ۹۷
آی جماعت بین شما غریبم
متهم گندم و گاهی سیبم
خورده سرم به سنگ تنهاییام
کی بود می گف هرجا بری پات میام!؟
تازگیا آنتنا خط نمیدن؟
گوشی به افکار غلط نمیدن؟
منو میون قصه جا گذاشتین
چه حرفه ای منو بجا گذاشتین!
رفتین و چسبیدین به عادتاتون
خوب باشین و خوش به سعادتاتون
آهای جماعت دیزی ده ناری
لجن به اون بودنای بازاری
کاشکی یه راه پس و پیشی داشتم
غریبه نه،یه قومی خویشی داشتم
دلو به آتیش می کشم شبونه
تا که بشم خلاص ازین زمونه
اگر با رفتنم شما درستین
حتی خلاص از یه کامنت و پستین
زندگیتون گرم و مصفا میشه
رها ازین بحثا و حرفا میشه
میرم که آرامشتون بمونه
قشنگی و رامشتون بمونه
رسیده سن و سال من به پنجا
فشار بی امون اومد به چن جا
۹۷/۰۱/۰۸
زیبا و تلخ