بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۳۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۹
آذر ۹۶

عشق را خوشه خوشه پروین شو

خواب فرهاد باش و شیرین شو

عشق لیلی برای مجنون باش

فکر حاصل نباش و پرچین شو

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۷:۱۹
محمد رحیمی
۲۹
آذر ۹۶

خسته شدم بس که به من تاختی

از خودت اهریمن و دد ساختی

ماندم ازین دشمنی ریشه دار

پرچم زشتیست بر افراختی

شخم به تاریخ کهن می زنی

دل بکن از کینه که پرداختی

کار اباطیلی تو موهن است

محترم خاص .چه بد باختی

قلب رحیم من و رفتار تو

آینه را دیدی و نشناختی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۷:۰۷
محمد رحیمی
۲۹
آذر ۹۶

مرا با می  پرستان روبرو کن

خلاصم از حصار آبرو کن

اگر آسوده خاطر بوده ام تو

به قلبم تیغ هشیاری فرو کن


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۶ ، ۰۰:۰۸
محمد رحیمی
۲۷
آذر ۹۶

شب سرد منو آغوش تو ای کمپ نجات

بر انار تو و یلدای وجودت صلوات

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۸:۰۲
محمد رحیمی
۲۷
آذر ۹۶

بجای تو انار اینجا نشسته

لبم با عشق تو شد باز و بسته

اگر امشب بیایی ناز شستت

بیا ای ناجی قلب شکسته

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۴:۴۹
محمد رحیمی
۲۷
آذر ۹۶

یاقوت انار من بیا یلدا شد

آثار نبودن تو بد پیدا شد

یک عمر به یلدای فراق تو گذشت

هی روز من امشب شد و هی فردا شد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۴:۱۰
محمد رحیمی
۲۶
آذر ۹۶

عاشق شده ام جرم دلم سنگین است

معشوق من از دوری من غمگین است

باید به سراغش بروم همچون علم

فرموده که اطلبوا  ولو بالصین است


قال محمد ص .اطلبواالعلم ولو بالصین

دانش را حتی در چین بیابید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۰۰:۲۶
محمد رحیمی
۲۵
آذر ۹۶

شعله بزن شعله که داغم کنی

منصرف از نور چراغم کنی

خاک نسوزم چه غم از اینکه تو

راهی صد کوره داغم کنی

پیش خودت فکر نکن باختی

این چه گلی بود که پرداختی؟

پخته شوم هرچه حرارت دهی 

ذوق کنی اینکه مرا ساختی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۶ ، ۱۷:۵۱
محمد رحیمی
۲۴
آذر ۹۶

عشق بازی بهانه می خواهد

مثل مویی که شانه می خواهد

متقاطع.دوسویه و محکم

نه موازی.غریب و دور از هم

دوستت دارم اتفاقی نیست

هر که مست است مست ساقی نیست

عشق گاهی سکوت می خواهد

ربنا بی قنوت می خواهد

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۴:۴۲
محمد رحیمی
۲۲
آذر ۹۶

توی شهر من این روزا شلوغه

بیا نصف جهان.نصفش دروغه

اگر چه زنده رودی مرده داریم

اگر تابوت غم برگرده داریم

بحمدلله والمنه سرابیم

خراب اندر خراب اندر خرابیم

خدا رحمت کنه زاینده رودو

با اون نیزار اطرافش که بودو

ننه می گفت با این جنب و جوشت

یه وخ کرکای نی در رد توگوشت

سفیدو رنگ فیروزه چه رنگی؟

نگو تاکسی .بگو شهر فرنگی

با گنبد ها تناسب داشت تاکسی

حموم های عمومی داشت واکسی

با دوستا کلبه ساحل می رفتیم

شبی .عصری.با اهل دل می رفتیم

پل خواجو نوای شعرو آواز

ستارو دمبک و سنتورو دمساز

زمین خاکی و فوتبال دستی

چه روزای خوشی در شور و مستی

شبا با دوز بازی سر می کردیم

بزرگارو با دعوا کر می کردیم

کتک می خوردیم و یادم فراموش

می خوابیدیم به زور برق.خاموش

تو تابستون به فکر پول بودیم

یا سربازی اگر مشمول بودیم

چه کارایی که حالا اسمشم نیس

چه حرفایی که حالا رسمشم نبس

دعا و نذری و آخوند و ملا

لسان الارض یا مسجد مصلا

با این چشمای کوچک چی ندیدیم

چه آش برگا یی و کاچی چشیدیم

خدا رحمت هر کی که رفته

ویا حفظش کنه هر کی نرفته

دلم تنگه برای اون همه رنج

غلط کردم دلم رفته براش غنج

کجایی شهر خلوت شهر پر دود

تو غمگینی برای نسل مردود

اگر ما عاشقیم و اهل دردیم

بیا دنبال شهر خود بگردیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۰:۴۵
محمد رحیمی