کاش می شد تورا بیآ غوشم
لحظه ها لحظه های پایانی است
سال کهنه گران گذشت ،گران
کم نیاور که بوسه مجانی است
من و تو با خدای بالا سر
این مثلث چقدر عرفانی است
دل تو رفت سمت قطب شمال
رفتنت یک جهان پریشانی است
ساحلم از کناره گیری تو
روز و شب ،بی قرارو طوفانی است
تو که زانو زدی شکستم من
لابد این کار تو مسلمانی است؟
جای شکرش بجاست مرگی هست
عاشقی بازی است و نادانی است