۲۱
اسفند ۹۶
هر چه می گوییم ،می گویید،تکراری نگو
شکوه کم کن ،نق نزن،اشعار بیزاری نگو
حال بد را پشت درهای غزل بهبود بخش
شعرهای ناشکیبایی و تبداری نگو
از دل امیدوار و از نشاط و گل سرا
شعر را در حالت غمناک و اجباری نگو
چاره درد تو در دست طبیبان دلی است
اینقدر از شروه های کوچه بازاری نگو
می شود خندید وقتی لب ترک برداشته؟
پس چه می گویید از زخم بد و کاری نگو؟!
حرف آتشناک در من چارشنبه سوری است
ای که می خواهی بخوابم ،وقت بیداری نگو
از شما این خنج ها بر صورت جان مانده است
با چه رویی حکم کردید از وفا داری نگو؟!
بارها بر دار تهمت هایتان جان داده ام
باز هم با اخم می گویید تکراری نگو؟!!
۹۶/۱۲/۲۱