۰۱
اسفند ۹۶
حسم این روزا شبیه حس مادر مرده هاس
صورت سرخم شبیه حال سیلی خورده هاس
هر کسی اومد یه زخمی زد تو تاریکی و رفت
تازه فهمیدم که دردم مثل این پی برده هاس
کاری کردی با دلم تا عشق از یادم بره
عشقمو دادی به خسرو تا که فرهادم بره
ذهنمو از واژه ها پر کردی و شاعر شدم
در دل شب هاسرودم تا که فریادم بره
میزنم قفلی به قلبم بی کلید و بی عبور
تا ازین حجم هیاهوها برم یکجای دور
درک کن حال منو این دور پایان منه
لا اقل راضی نشو تا خرد شه در من غرور
حسم این روزا ...................................
۹۶/۱۲/۰۱