بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان
۰۶
فروردين ۹۶

چه آسونه بگی مردی

بگی همخونه دردی

توکه یادم فراموشی

تو که کوه یخ و سردی

چه آسونتر بشی عاشق

بشی با ادعا لایق

ولی وقتی که موج اومد

نه پارو باشه نه قایق

من اون یادم فراموشم

پر از اعداد خاموشم

نمی دونم چرا گاهی

پر از سرپوش آغوشم 

چقد سخته بگی مردی

عوض شی باز برگردی

بگی یادت توی قلبه

فراموشت بشه سردی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۴۸
محمد رحیمی
۰۳
فروردين ۹۶

منو بازم صدا کردی

ولی خندیدم و رفتم 

صدای هق هق اشکت

رو باز نشنیدم و رفتم

تو هی اصرا ر می کردی

بمونم توی آغوشت

من از آوار ترسیدم

که برگرده روی دوشت

تو می گفتی کجا میری؟

بمونی پیش من خوبه

من ساده نفهمیدم

برم چشمات مرطوبه

یه عمره کج خیالم من

بزنگاهو نمی شناسم

ولی باز ادعام اینه

پر از عشقم پر احساسم

منو بازم صدا کردی

نگفتی که ازم سیری

ولی حالا که برگشتم

چی می بینم؟داری میری؟

به این بیچارگی نفرین

به این آوارگی لعنت

اگه راهی داره برگرد

نذار عمرم بشه حسرت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۰۳
محمد رحیمی
۰۳
فروردين ۹۶

 رفته ام با پای دل بیهوده می ترسانی ام

سخت می کوشی که از این راه بر گردانی ام

خاطرات با تو بودن بهترین عیش من است

عشق می داند که خوشبختم اگر زندانی ام

در کمند تو نمازم اتصالش کامل است

جای پای مهر مهرت مانده بر پیشانی ام

گاه گاهی غافل از عطر حضورت می شوم

خاک عالم بر سرم در اوج سرگردانی ام

مثل عشق مادری با من مدارا می کنی

تا نپرسم از خودم این را که تو می رانی ام

روز و ماه و سال درگیر توام تفسیر کن

جنس رفتاری که از این عشق می ترسا نی ام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۲۹
محمد رحیمی
۳۰
اسفند ۹۵

بیا تا دور یکدیگر بگردیم

بلا گردان همدیگر بگردیم

چه زشت است اینکه دیواریم و بسته

کمی روزن کمی هم  در بگردیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۴۸
محمد رحیمی
۳۰
اسفند ۹۵

بگو لبخند شیرین تو چند است؟

عجب لبخند هایت دلپسند است

به خواب قهوه تلخم بیایی

که هر کابوس تلخی با تو قند است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۴۵
محمد رحیمی
۳۰
اسفند ۹۵

بهار از راه آمد شاد باشیم

کمی از غصه ها آزاد باشیم

شبیه تیشه بر جان ها نیوفتیم

و یا حد اقل فرهاد باشیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۴۱
محمد رحیمی
۲۷
اسفند ۹۵

خروسی مهربان باشی لالالا

فقط آرام جان باشی لالالا

به فکر مرغ ها و جوجه ها باش

امین سایه مان باشی لالالا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۲۴
محمد رحیمی
۲۷
اسفند ۹۵

یک سال گذشت و زنده ماندیم عجیب

یعنی غزل مرگ نخواندیم عجیب

ای وای چقدر دورمان خالی شد

هی فاتحه و فاتحه خواندیم عجیب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۲۱
محمد رحیمی
۲۷
اسفند ۹۵

ما سفره هفت سین چینی داریم 

یک بسته دعای بد نبینی داریم

قرآن توی سفره که چاپ پکن است

آداب و رسوم اینچنینی داریم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۱۸
محمد رحیمی
۲۴
اسفند ۹۵

سالی که فقط نصیب مان غمها بود

در دایره قسمتمان کم ها بود

هرکس که نشان عشق را می دانست

بر دوش جماعتی از آدم ها بود

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۴
محمد رحیمی