بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان
۲۵
فروردين ۰۰

منو باز دوباره صدا می زنی

تو قلب هیاهوی این زندگی

منو که گرفتار دنیا شدم

میاری به مهمونی بندگی

 

اگه عادت ربنابا منه

اگه لحظه های سحر عاشقم

رفاقت منو با خودش می کشه

بسوی رفیق گل سابقم

 

خدایا نذار بی تو باشم نذار

تو یادم دادی توبه میلادمه

منو تا شب قدر، با خود بیار

هنوزم کمی بندگی یادمه

 

محمد رحیمی

 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۳۹
محمد رحیمی
۰۵
بهمن ۹۹

ممنون که دورم کرده ای از خلق

ممنون که محتاج توام ، یکریز

حال دلم با یاد تو خوبه

ای خالق زیبای شورانگیز

 

ممنونم از اینکه تورو دارم

در اوج این نامهربانی ها

تنها تو دل میدی به خواهش هام

در بلبشوی همزبانی ها

این بی کس تنها، تورو می خواد

تا آبروی رفته، برگرده

دیدی زمین خوردم؟ بلندم کن

حالا که دنیا زشت و نامرده

قلبم شکسته، باز ممنونم

از اینکه تنها با تو خوشحالم

نگذار رسوای خلایق شم

ای خالق جذاب و با حالم

محمد رحیمی

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۱۴
محمد رحیمی
۲۴
دی ۹۹

پدرم کوه استقامت بود

یک جهان قلب؟! نه ،قیامت بود

باصفا بود ومهربانی داشت

بخدا، معنی نجابت بود

مادرم هم، سپر، برای بلا

نازنین قلب او، عیار طلا

هردو را آسمان گرفت از من

تا شود روزگار واویلا

بی کسی درد تلخ و جانکاهی است

توی این روزگار لاکردار

ای نفس، من تورا نمی خواهم

زندگی، دست از سرم بردار

توی ایستگاه بعد ، ترمز کن

از قطار تو خسته ام ، خسته

تو بمان و هرآن که با تو خوش است

به تو نه دلخوشم، نه وابسته

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۸
محمد رحیمی
۱۷
دی ۹۹

مادرم رفت به دنبال پدر

تا یتیمی دوبرابر بشود

ذوق خشکید و زبان بند آمد

تا یقینم شده، باور بشود

مثل آن گوهر اقدس، چه کسی؟

می توانست که مادر بشود؟

محمد رحیمی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۳
محمد رحیمی
۰۱
آذر ۹۹

سلام مامان، چطوره حال و بالت؟

خدایی راحت شده اون خیالت؟

خوب و سلامت رسیدی به مقصد؟

ایشالله آسودگی باشه مِن بعد

حاج آقا چی؟ حاج آقارو ندیدی؟

به سرعتِ نور حسن رسیدی؟

یعنی دیگه یادمنو فراموش؟

چراغ تو روشن و از ما خاموش؟

ولی تو اونقَدَر پُر از صفایی

که مطمئن سراغ ما میایی

گرچه هنوز گیجم و ناباورم

می خوام نشه رفتن تو باورم

از حالا ذکر شب و روزم تویی

دلیل گریه ها و سوزم تویی

دل نگرونی هات می ده عذابم

بدون تو یه کوره مذابم

چه قلب مهربون و صافی داشتی

تُو کعبه ی دلت طوافی داشتی

خوب می دونم کلاغ قصه هاتم

یقین دارم دلیل غصه هاتم

زنگ‌می زنم بهت، ولی کو جواب؟!

رفته صدای مهربونت به خواب

ما که یتیم بودیم یتیم تر شدیم

چشمای خشکیده بودیم تر شدیم

بخشیدنو تو یاد دادی به ماها

شُستی تو کینه ها رو از نگاها

راستی حالا دورهمی چطوره؟

دنیای بی درد و غمی چطوره؟

آقاجونو دیدی در اون حوالی؟

از ننه دای بگو، باهاش چه حالی؟

عمه بتولو اون ورا ندیدی؟

علی رو آغوش خدا ندیدی؟

خوش به سعادتت زیارت قبول

کنارشون، جوار عمه بتول

از اون بالا مامان، به ما دعا کن

برای ما بازم خدا خدا کن

موقتا مامان ، خدا نگهدار

یادت نره؟ بی خبرم تو نگذار

 

محمد رحیمی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۱
محمد رحیمی
۱۹
آبان ۹۹

چون گرفتار جهل ، می میرم

حرف تلخی است، سهل می میرم

 

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۲۲:۳۶
محمد رحیمی
۰۴
آبان ۹۹

قاب عینک ها بهَم برخورد کرد

خوش بحال عشق،چون او بُرد کرد

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۹ ، ۲۳:۱۹
محمد رحیمی
۳۱
مرداد ۹۹

چرا باید دم مرگم تو باشی

برو شاید بشه راحت بمیرم

ازین دنیا که دستت رو بهم داد

دلم خونه، ازش بد جور سیرم

کی بودی تو؟ چی بود این بخت نابود؟

نفس گیر وسیاه و تلخ و ممتد

تا یک راه فراری باز می شد

جلوم قد می کشیدین ، قدِّ یک سدّ

برو شاید بدی هاتو ببخشم

با اینکه قاتل جونم شدی تو

گذشتم تا بری تنها بمیرم

دوباره پاک، مدیونم شدی تو

 

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۹ ، ۰۲:۰۶
محمد رحیمی
۲۹
مرداد ۹۹

تنها شدم اینو دلم میگه

تنهایی انگار عادت مرداس

مردی که زخم تازه برداری

مردی میون جمع نامرداس

وقتی دل مردی پراز درده

صبر خدا هم داره سر می ره

یک شب توی تاریکی دنیا

گریون و تنها بی خبر می ره

من مرد تنهای شبم امشب

از پیشتون می رم تو تاریکی

میرم یه جای سرد و بی احساس

هیچکس نداره کار با هیچکی

از عشق بیزارم که پیرم کرد

حالا منم یک خسته مغموم

قلبم شکسته آی آدم ها

نفرین به این تنهایی محتوم

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۴۰
محمد رحیمی
۱۷
مرداد ۹۹

آهای آدما این چه رفتاریه، با دلاتون؟!

ور افتاده انگاری نسل همه عاقلاتون؟!

دلاتون پر از کینه های عجیب و غریبه

توی کوره داغ نفرت ، مذابِ فریبه

یکی نیس بگه جنس ما،  جنس دیو و پری نیس

اگه آدمیم ، آدمیت چنین سرسری نیس

یه روزی نیاد، خنده روی لباتون نباشه؟

به لب، گریه و توی چشما پر از خنده باشه

من از زندگی ، عشق و لبخندشو می پسندم

دل عاشقم گفته تا من به غم ها بخندم.

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۰۳:۲۲
محمد رحیمی