آمده ای تا که بخوانی مرا
لوح مرا ساده نه انگاشتی
با تو که باشم، منِ من، روشن است
در دل من ، نور خدا کاشتی
عالم اکبر که علی شرح داد
کیست، بجز من، که پُر از رازهاست
جعبه موسیقی ناکوکِ من
بی تو گرفتار غمِ سازهاست
با توام ای ناز تو بر جان من
رمز گشای دلِ بی پا و سر
آمدی از سینه احمد، فرود
تا بدهی از دل آدم، خبر
عاشق آیات معطر شدم
تا تو نشستی به تماشای دل
حیرتم افزوده شد از معنی و
شرح اشارات تو از آب و گِل
خواندی و این گم شده رایافتی
من به فدای رخ نورانیت
نام تو قرآن و خودت آسمان
با توام و قلب چراغانیت
محمد رحیمی