گفتم سلامت می کنم گفتی طمع در من نکن
گفتم خدا حافظ ولی گفتی چنین متقن نکن
گفتم دلم آشوبه شد گفتی که آرامش کنم
گفتم مگر این می شود؟گفتی مرا دشمن نکن
گفتم بمانم پیش تو من میشوم هم کیش تو؟؟
گفتی که آری می شود در راه من. من من نکن
گفتم توهم که من منی به به توهم تر دامنی؟
گفتی تو کوری و کری گردن در این روزن نکن
گفتی برو اینجا نمان از ادعا با من نخوان
گفتم جوابم را بده آتش دراین خرمن نکن
گفتی سلامت سوخته چون آتشی افروخته
گفتم جوابت شعله شد آتش به جان و تن نکن
حالا سلامم مانده و لب های سنگ سرد او
شاعر بیا تکرار کن شعر تتن تن تن نکن