گل به محض شکفتنش گل شد
بهتربن استعاره سنبل شد
خسته بودو نشست بر شاخه
خواندگنجشک تا که بلبل شد
زیر آواز میزد و می خواند
دور می فای عاشقی سل شد
گل و بلبل یکی شدند از شوق
شور با عشق در تعامل شد
گل به محض شکفتنش گل شد
بهتربن استعاره سنبل شد
خسته بودو نشست بر شاخه
خواندگنجشک تا که بلبل شد
زیر آواز میزد و می خواند
دور می فای عاشقی سل شد
گل و بلبل یکی شدند از شوق
شور با عشق در تعامل شد
وقتی تویی آدم کوچیک نمیشه
عشقه بگه کوچکتم همیشه
تو دست ابر و بادو دادی به هم
تو بردی بارونو تا پای ریشه
خیلی بده حرفای تکراریمون
خش میذارن رو تن صاف شیشه
خیلی برات هلاکم اما بگو
هلاکتم قبوله یا نمیشه؟
فدات کنم جونمو راضی میشی؟
یا مردن عاشقا شد کلیشه؟
روی لبات نشسته طرح لبخند
بهم بگو بله بخوای بگی چند؟؟؟
وسط روز گرم تابستان
تو به آیین مهر می گردی
شاید اوهام ذهن من باشد
ناقلا میل موسقی کردی؟
اصلا انگارصبح ها خورشید
به هوای تو می شود بیدار
تو ولی در مسیر خورشیدی
او دلش رفته یا تویی دلدار؟
نمیدانم کدام اول پیشامدکرد.
هوای ترا نفس کشیدم
هوایی تو شدم .
یا هوایی تو شدم به هوای تو مبتلا
لحظه ها شکار نمی شوند.
شکارمان می کنند
در بزنگاه هایی .
که
خوب می دانند کجاست
فندق بجای مغز تو دارد خجالتی
ازبس پری تو از خلع بی اصالتی
یعنی بجای ارزن فهمت بیا بگیر
یک مغز منفصل که پذیرد وکالتی
توحید ناب.ساحت درک کلاغ نیست
اما کلاغ هم نشود چون تو پاپتی
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
حتی برای هجو تو تنگ است فرصتی
دوستی گفته اند از دوریست
سهمم از روز .فهم شب کوریست
ظاهرا کش کش است این دنیا
حق خود را بگیر اگر زوریست
یاد ندارم که قلبم
با این تپش کار کنه
منو به هر خیالی
که خواسته وادار کنه
برق نگاهت چی بود؟
که زندگی به من داد؟
هرکی شهامت داره
این عشقو انکار کنه
یه عمری بود عین یخ
گرما و شور نداشتم
مثل خود مترسک
عشق و غرور نداشتم
اما تو با نگاه
عاشقو آسمونیت
خورشید جونم شدی
وقتی که نور نداشتم
حالا تو روبرومی
شکل پری دریا
بگو که خواب ندیدم
یعنی بیدارم آیا؟
چشمای من یه قابن
فقط واسه عکس تو
با چشم تو می بینم
هرچی که هس تو دنیا
عاقبت این عشقو
ستاره ها میدونن
پاکی لحظه هاشو
نقاره ها می خونن
نگو که امتداد
این جاده راه خاکیس
با روح پاک بارون
فواره ها میمونن
حرف هایت قشنگ و تکراریست
کامیون شکل دیگر گاریست
وعده هایت اگر چه روغنی اند
لحن این عشق کوچه بازاریست
تابه ذهن من سکوت نکرد
ظاهرش محض آبرو داریست
آمدی مثل سایرین و برو
قفل قلبم عجیب زنگاریست
فرد خاصی نبود منظورم
این ترشح دلیل بیکاریست
سلسله موی دوست
ریزش بسیار داشت
تازه سرش طفلکی
شوره انکار داشت