۰۸
آبان ۹۵
پیاده
یک عمر پیاده بود و نقنق میکرد
هی شِکوه ز روزگار سِرتِق میکرد
روی پل عابر پیاده ای کاش
ازدست پیاده بودنش دق میکرد
پیاده
یک عمر پیاده بود و نقنق میکرد
هی شِکوه ز روزگار سِرتِق میکرد
روی پل عابر پیاده ای کاش
ازدست پیاده بودنش دق میکرد