تدارک

اتفاقی نیست این عشقی که در من زاده شد

تو برای عاشقی هایم تدارک دیده ای

اتش بیار معرکه

کبریت و فندک کارکرد هردو یکسان است

آتش بیار معرکه .این معنی خوبیست

مثل یک میخ

مثل یک میخ به دیوار دلت کوبیدم

بیخیال چکش و درد مدام سر میخ

کاش یک روز

هی محرم شد وما رخت عزا پوشیدیم

کاش یک روز بیاید که بیاید منجی

نافرجام

خودت را پشت عینک کرده ای پنهان، بگو آخر

چگونه چشم بندی های نافرجام، جذابند؟؟

هی نمک

هی نمک ریختی و شور شد آب دهنم

از چه حالا که فشارم زده بالا ،رفتی؟

لبخند

لبخند شما مرا به زنجیر کشید

خرداد وجود بهمنم تیر کشید

قد و بالا

قد و بالای تو ای بانو زمینم می زند

بسکه سربالا وجودت را تماشا می کنم

بند کفش

مثل بند کفش آویزان بدنبال توام

یک گره مهمان نکردی قلب لرزان مرا