۰۱
آبان ۹۷
قطره اشکی چکید بر کاغذ
شور شیرین شد این غزل انگار
چشم شاعر اگر چه بارانیست
می کند خنده های معنا دار
نیست در قلب عاشقش جز او
(لیس فی الدار غیره دیار)
باز انگار چشم و هم چشمی
شاعری را کشانده بر اصرار
غزلش در مسیر سیلی بود
خانه شد بر سر حبیب آوار
بدتر از آن که گفت دلدارش
شاعری شد عزیزم آخر ، کار!؟؟؟
محمد رحیمی
۹۷/۰۸/۰۱