بُعد روایی نقد نی و نیستان از منظر تشریح عقلی تا لذات نقلی،درجات متفاوتی دارد که یا باید گوش تو آشنا به نغمات زخمه تار باشد یا در مسیر شناخت، در کار باشد.بُعد تفسیری آن از جهت جلوه های قرآنی، حتی انجیلی و توراتی، آنچنان حایز اهمیت است که عقل و نقل و معنا، در فهم آن در می مانند و آراء مخالف و موافق، در کشاکش تحلیل و هضم آن دچار تزلزل و چگونگی می شوند.نی، مانندطبقات آسمان، هفت گره است، ودرمیان هواهای نفسانی تونل و کانالی است که صدا و دم معشوق را فقط و فقط بی هیچ هوای مزاحمی به گوش جان ها می رساند.( نی حدیث راه پر خون می کند.قصه های عشق مجنون می کند)پس در طبقات مختلف نی، احادیث و قصه هایی هست که هرچه بالاتر می روی، کیفیت و کمیت آنها بالاتر و برتر می شود، تا به( قاب قوسین اَو اَدنی).نی در گیر هیچ شاخه برگی نیست و ترسان از هیچ مرگی نیست که خود حیات خود را در سوختن شبانه می بیند. (یک شب آتش در نیستانی فتاد.سوخت چون شمعی که بر جانی فتاد)و این معنای جاودانگی( ققنوسی) نی است که می سوزد و درگیر هیچ پروانه ای نیست.شمع نیست. جمع است.حواس جمع و چون سوخت، از خاکسترش نی های تازه ای سر برمی آورند تا سیر توحیدی نی را پی بگیرند.نی( والقلم ومایسطرون) است.نی سوگند خالقی را به همراه دارد که خود کاتب است.( کتب علیکم الصیام) و چکامه های فراقیه و بهاریه ووصالیه از نی بر می خیزدو تا نی نباشد، مُرَکب، هیچ ارزشی ندارد که ماده ای است ، سیاه و از جنس ظلمت و چون به محضر نی مشرف می شود، راز، دانه هایی، در صفحات جان عارفان می نشاند . و اینجا، زبان در کام می گیرم. امان از نی نوا. السلام علی الحسین ع
محمد رحیمی