۱۷
فروردين ۹۷
من از دیگران با خبر نیستم
فقط از تو می گویم و باورم
دهانم پر از عطر گل می شود
که اسم تو را عشق ،می آورم
نمی دانم از روز اول چه بود
وجود تو که پای دل لنگ شد
و در شهر آرام احساس من
شبانه زد و خورد شد،جنگ شد
دلم بید مجنون شد و لرز کرد
نگاه تو بال مرا آفرید
به من وسعت عشق و پرواز داد
صدایت خیال مرا آفرید
لبانت پر از شور احساس شد
و کام تو قندانی از قند بود
دهان من از قند تو مست شد
چشیدی دلی را که در بند بود
۹۷/۰۱/۱۷