۰۸
دی ۹۶
زدم به قلب یک غزل که با تو گفتگو کنم
تورا در ازدحام دل دقیق جستجو کنم
به جنگ تار وپود نخ نمای قلب می روم
لباس شهر وصل را به عشق تو رفو کنم
برای ماندنت اگر دلم بهانه می کند
بدون هیچ مصلحت به سمت عشق رو کنم
ترک ترک گسل گسل به سوی تو پرش کنم
و قول می دهم به تو نظر به پیش رو کنم
سراغ خانه تو را گرفتم از نسیم و نور
بدون خستگی بدان که از تو پرس و جو کنم
به انتظار من بمان به مشرقم نگاه کن
طلوع می کنم یقین. بمان که روبرو کنم
۹۶/۱۰/۰۸