۱۶
آذر ۹۶
شب بود و اشک بی خبر آمد سراغ چشم
اصلا خودش برای چکیدن بهانه داشت
انگار سد شکسته و سیلاب آمده
دلتای صورتم خبری محرمانه داشت
زانو زدم برابر اشکی که بی دلیل
با من نگاه دشمنی و شاخ و شانه داشت
آخر زبان اشک به این جمله باز شد
بس می کنی؟؟همین.روشی زیرکانه داشت
این یک غزل گزارش کوتاه ساده بود
شاعر گمان کنم هدفی شاعرانه داشت
۹۶/۰۹/۱۶