۳۰
دی ۹۵
ای صمیمی ترین نگاه عجیب
ای معما ترین سوال عجیب
ای تو روشن تر از طلعلع ماه
ساده اما پر از شکوه نگاه
دستهای تو بوی صد نعنا
واژه های تو مغز هر معنا
تپش قلب تو صدای امید
جای پای بشارتی و نوید
کوه آرامشی و دریا دل
هر دل خسته را تویی ساحل
روح تو لاجورد خالص و ناب
مکث و تردید تو سوال و جواب
تندیت وقت خشم بی مصداق
طاقتت می برد ز دل ها طاق
اشک هایت روان چو مروارید
آسمان صدف تو را بارید
گل لبخند تو اشارت ها
که دهد بر دلم بشارت ها
گوهر عشق و عاطفه مادر
معنی بود طایفه مادر
همچنان خنده کن به شادابی
دور باد از تو رنج و بی تابی
۹۵/۱۰/۳۰