۲۱
دی ۹۵
مخاطب خاص
اومدی تو بهت خاموش کویرم
دیدی به چشمای عاشقت اسیرم
خودتو رسوندی پای سفره عشق
خودتو رسوندی تا که من نمیرم
تو عزیز جونمی دلت یه دریاس
تو دلیل بودنی اونم معماس
پرکن از تنگ لبات شراب عشقو
نگو فکر من پراز سوال و آیاس
شبا با ستارهها غریبه نیستی
تو خودت اینجایی و عجیبه نیستی
باید از ماه وستارهها بپرسم
چرا آشنای این غریبه نیستی؟
توی آغوش تو غم میشه فراموش
میمیرم برای هر لحظه آغوش
همه حرفام میرن از فکر و خیالم
چه عجیبه روشنم خاموش خاموش
تا که جون تو تنمه واست هلاکم
تو مرام عاشقی یه سینه چاکم
آسمونی کن منو کاری نداره
ای فرشته نجابت ای تو پاکم
۹۵/۱۰/۲۱