۲۹
آذر ۹۵
دایره
ای تپش لحظهها در نفس پنجره
ساحرۀ نقشها درغزل نادره
غنچه زدیدار تو میشکفد تا کمال
باغ اقاقی تویی در چمن خاطره
کنگره در کنگره رود حیات از تو یافت
در دل کوه و کمر پر خم و پر چمبره
لذت دیدار باغ بوی خوش یاس توست
نقش و نگارت به دل نابترین منظره
شاپرک وصلجو لحظۀ پایان راه
مشتعل از بوی تو غلت زند دایره
بال و پر مرغها از تو به رقص آمده
بلبل و تیهو و سار چلچله و زنجره
قلۀ پر برف را دست سپید تو بافت
کولی شب خیز را سوتک تو حنجره
گفت ندایی غریب در دل شاعر بگو
آنچه مرا میبرد در دل صد خاطره
۹۵/۰۹/۲۹