چقدر حوصله تا شور.عاقلی بکند؟
به پای عقل بیاید عزا دلی بکند
مسیح اشک به شط شناخت تن شوید
برای شور وعزا حس کاملی بکند
حماسه های حسینی یکی یکی خواند
فرزدقی بگذارد که دعبلی بکند
چقدر حوصله تا شور.عاقلی بکند؟
به پای عقل بیاید عزا دلی بکند
مسیح اشک به شط شناخت تن شوید
برای شور وعزا حس کاملی بکند
حماسه های حسینی یکی یکی خواند
فرزدقی بگذارد که دعبلی بکند
باتو این راه سختو پیمودم
تو نبودی محال بود این اوج
کشتی من شکست بی طوفان
ساختم از توهماتم موج
لحظه هایی که مرگ با من بود
زندگی رو طناب من کردی
بهترین روزها تو عشق من
خالصانه خراب من کردی
من و ساحل شدیم همسایه
در سکوتی عمیق و معنا دار
منو دادی به ساحل و رفتی
کار تو لطف بود یا آزار؟؟
حالا روزا شبیه شب هامه
بر نگردی همینه احساسم
منو ساحل چه نسبتی داریم؟
زندگی بی تو مردنه واسم
رفته ای در محاق و تاریکی
مشرقت را چرا نمی خواهی
کار خورشید .نور افشانیست
دل به شب داده ای به خودخواهی؟
ماه مهر است بیا مهر بورزیم به هم
نکند دی برسد مهر فراموش شود
کجای جوهر خودکار تو زده بالا؟؟
که لکه لکه به دامان شعر جاماندی؟
نامه برای که فرستاده ای؟؟
جان من انگار کمی ساده ای
آمدو قبل از تو دلم را ربود
دیر شد اکنون که تو دلداده ای
ساده لوح بودم اگر نه من و این عشق عقیم
مثل آن سنگ که بر شیشه نشیند غلط است
اتفاقی نیست این عشقی که در من زاده شد
تو برای عاشقی هایم تدارک دیده ای
شعرهایم تمام شد اما
می چشی تازه تو نمک هارا
تو شعور مرا نمک زده ای
قیمتی کرده ای شتک ها را
اشک هایم تمام جوششیند
روح را در تلاطم آورده
در حسینه ها و مسجدها
کربلا.مشهدو قم آورده
اربعین و صفای تاول ها
پای دل تیر تیر می آید
چشمهاهم ندیده موکب را
همچنان شصت تیر می آید
شعرو پاها و اشکها انگار
با نگاه تو عاقبت دارند
شعرهایی که از تو می گویند
حس خوب مراقبت دارند