یاد ندارم که قلبم
با این تپش کار کنه
منو به هر خیالی
که خواسته وادار کنه
برق نگاهت چی بود؟
که زندگی به من داد؟
هرکی شهامت داره
این عشقو انکار کنه
یه عمری بود عین یخ
گرما و شور نداشتم
مثل خود مترسک
عشق و غرور نداشتم
اما تو با نگاه
عاشقو آسمونیت
خورشید جونم شدی
وقتی که نور نداشتم
حالا تو روبرومی
شکل پری دریا
بگو که خواب ندیدم
یعنی بیدارم آیا؟
چشمای من یه قابن
فقط واسه عکس تو
با چشم تو می بینم
هرچی که هس تو دنیا
عاقبت این عشقو
ستاره ها میدونن
پاکی لحظه هاشو
نقاره ها می خونن
نگو که امتداد
این جاده راه خاکیس
با روح پاک بارون
فواره ها میمونن