بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۶۷ مطلب با موضوع «ترانه» ثبت شده است

۰۵
بهمن ۹۹

ممنون که دورم کرده ای از خلق

ممنون که محتاج توام ، یکریز

حال دلم با یاد تو خوبه

ای خالق زیبای شورانگیز

 

ممنونم از اینکه تورو دارم

در اوج این نامهربانی ها

تنها تو دل میدی به خواهش هام

در بلبشوی همزبانی ها

این بی کس تنها، تورو می خواد

تا آبروی رفته، برگرده

دیدی زمین خوردم؟ بلندم کن

حالا که دنیا زشت و نامرده

قلبم شکسته، باز ممنونم

از اینکه تنها با تو خوشحالم

نگذار رسوای خلایق شم

ای خالق جذاب و با حالم

محمد رحیمی

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۱۴
محمد رحیمی
۲۹
مرداد ۹۹

تنها شدم اینو دلم میگه

تنهایی انگار عادت مرداس

مردی که زخم تازه برداری

مردی میون جمع نامرداس

وقتی دل مردی پراز درده

صبر خدا هم داره سر می ره

یک شب توی تاریکی دنیا

گریون و تنها بی خبر می ره

من مرد تنهای شبم امشب

از پیشتون می رم تو تاریکی

میرم یه جای سرد و بی احساس

هیچکس نداره کار با هیچکی

از عشق بیزارم که پیرم کرد

حالا منم یک خسته مغموم

قلبم شکسته آی آدم ها

نفرین به این تنهایی محتوم

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۴۰
محمد رحیمی
۱۷
مرداد ۹۹

آهای آدما این چه رفتاریه، با دلاتون؟!

ور افتاده انگاری نسل همه عاقلاتون؟!

دلاتون پر از کینه های عجیب و غریبه

توی کوره داغ نفرت ، مذابِ فریبه

یکی نیس بگه جنس ما،  جنس دیو و پری نیس

اگه آدمیم ، آدمیت چنین سرسری نیس

یه روزی نیاد، خنده روی لباتون نباشه؟

به لب، گریه و توی چشما پر از خنده باشه

من از زندگی ، عشق و لبخندشو می پسندم

دل عاشقم گفته تا من به غم ها بخندم.

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۰۳:۲۲
محمد رحیمی
۲۸
خرداد ۹۹

مهربونی کن فراموشم کن و برگرد

من برات دلواپسی رو هدیه می آرم

حالم این روزا خرابه ، میشه باور کرد

زخم های تازه برمی داری از کارم

تو نمی فهمی که دوسِت دارم و میگم

من یه دیوونه ام،  یه بیمار خودآزارم

با ترحم هات دارم مجنون ترم میشم

جونتو بردارو دررو من یه بیمارم

لعنتی با خنده هات داری دِقَم می دی

عشق من گوشِت به من باشه، به اصرارم

وقتی این دیونگی ها اختیاری نیس

رفتنت رو به حساب تو نمی ذارم

 

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۵۹
محمد رحیمی
۰۴
خرداد ۹۹

حال خوبی ندارم این روزا

بین عید و عزا گرفتارم

کرونا شد بهونه ی نق هام

تا خودم رو به غصه بسپارم

مثلا عیده، پس چرا تلخم؟

بغض راه گلومو بند آورد

کودک شاد آرزوهامو

به اسارت سوی کمند آورد؟

چه روزای بد و اسفناکی؟

یه قطار و یه کوپه ، شادی و غم

هوس مرگ، دارم این روزا

دس بجُنبون، رفیق همراهم

حتی پایان این ترانه اگه

نصف ونیمه رها بشه بد نیست

مگه وقتی نفس نمی کشه کَس،؟

آخرش با یه بوق ممتد نیست؟؟؟؟

 

محمد رحیمی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۷
محمد رحیمی
۲۹
شهریور ۹۸

دلتنگم این روزای بی بارون

حالا که تو از چشم من دوری

این جاده ها بی چتر و تو زشتن

دلتنگتم ، دلتنگ، بد جوری

عشقم، قناری ها نمی خونن

برگرد تا بلبل غزلخون شِه

این آسمون شاید تو برگردی

با دیدنت ابری شِه مجنون شِه

این عادت بی ابر بودن رو

ای آسمون یک روز ترکش کن

عاشق دلش میمیره بی بارون

این چشمه بی آب و درکش کن

ای آسمون دلتنگم این روزا

از لحظه های کُند و تکراری

از این شبای بی سرانجامی

از اینکه لج کردی نمی باری

محبوب من با این نوا اُخته

تق تق تتق تق تق تقِ بارون

مستفعلن مستفعلن هاتو

تنظیم کن با شُرشُرِ ناودون

دلتنگم این روزای تکراری....

محمد رحیمی

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۵۴
محمد رحیمی
۲۷
ارديبهشت ۹۸

برق چشمای انتظارت عشق

اون نفَس های بیقرارت عشق

تو که عمری به پای من موندی

آخرِ عشقِ موندگارت عشق

عشق وقتی تورو تماشا کرد

خود زنی کرد و عشقو حاشا کرد

باورش شد سرش کُلا  رفته

باز، عشقو دوباره انشا  کرد

منو تو اولِ یه آغازیم

روی خطِّ نجات پروازیم

تو حواست به هر دومون باشه

تو بگو همدلیم و همرازیم

برق چشمای انتظارت عشق

اون نفس های بیقرارت عشق..

محمد رحیمی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۰۷
محمد رحیمی
۱۴
ارديبهشت ۹۸

عمرمو غارت می کنه

این اضطراب لعنتی

عین خیالت نباشه

فقط به فکر خودتی

تُوغربت تنهاییام

خدا رو فریاد می زنم

حالا که درگیر دلِ

بسته یِ بی حوصله تی

واسه چی عاشقت شدم؟!

یا چرا عاشقم شدی؟!

محالِ درکِ حالِ تو

عجیبه خیلی راحتی!!

می وزه توی صورتم نسیم مهربونت

مثل یه قاصدک شدم رها توُ آسمونت

مسافرِ شب زده ام قربون دسِ فانوس

بازوی روشنِ تو رو، نداش غریبه یا دوس

عمرمو غارت می کنه

این اضطراب لعنتی عین خیالت نباشه

فقط به فکر ِ خودتی

محمد رحیمی


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۲
محمد رحیمی
۱۰
ارديبهشت ۹۸

دیر اومدی و داری

زود از بغلم می ری

تو عاشق من بودی؟ 

یا عاشق تغییری؟

آرامش من اون شب

وقتی که تو رفتی مُرد

تو رفتی و رویامو

طوفان تو با خود بُرد

بخت بد یعنی تو که قرار نداشتی

اختیاری واسه ی فرار نداشتی

حالا حال تو و حال من خرابِ

بی تو و با تو واسم دنیا سرابِ

باز اومدی اما نه

من در تو گرفتارم

با این که بدی بازم

من در پی اصرارم

دیر اومدی و داری

زود از بغلم می ری

تو عاشق من بودی؟

یا عاشق تغییری؟

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۵۰
محمد رحیمی
۲۷
فروردين ۹۸

عشق یعنی سلام داغ خدا

به دلایی که اول راهن

ریشه در باغ عاشقی دارن

آسمونی تر از خودِ ماهن

عشق یعنی بمون پای درداش

شادیاتو حراج کن، بی حرف

توی یک ظهر گرم تابستون

واسه عشقت بیار، شیره و برف

عشق یعنی چشای خواب آلود

که سَرِ یار، روی پاهاشه

پاش، بی حس شده ولی احساس

تُو دلش بود و هست و باهاشه

زندگی ساده نیست پیچیده اس

ساده میشه به عشق و همراهی

تو ازین زندگی چه می فهمی؟

تو ازین زندگی چه می خواهی؟؟؟

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۴۹
محمد رحیمی