بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۹
اسفند ۹۷

من به امید بهار تو دلم گل دارد

باغ احساس من از عشق تو بلبل دارد

شکل گلخند تو باران بهاران من است

بودنت مژده خوشرنگ تحمل دارد


عشق، وقتی که تو باشی، به حقیقت جاریست

غنچه در مرتبه ی  آن لب تو بازاریست

تپش قلب من از قلب تو مالامال است

آفرین بر توو عشقت که به این حد، کاریست

 

من برای تو و تو مال منی تا هستیم

هردو از معرکه عقل، سلامت جستیم

در دل حادثه بودیم ولی نشکستیم

بودم و بودی و مستانه ترین سرمستیم


وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شوم

بند را پاره کنم از همه بیگانه شوم

(بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار)

شعر را در غزل گیسوی تو شانه کنم

محمد رحیمی





۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۵۲
محمد رحیمی
۲۷
اسفند ۹۷

روز مرد است ولی مردی کو؟

روز همراهی و همدردی کو؟

چه کسی عاطفه را شوهر داد؟

مهربانی که میاوردی کو؟

به چه قیمت لب تو خندان است؟

بهترین قند ، درین قندان است؟

غم همسایه فراموشت شد؟

پدر آن پسرک زندان است؟

مرد یعنی غم مردم خوردن

عید را بر لب مردم بردن

دست بیچاره گرفتن مردیست

نه دلی سوختن و آزردن

روز مرد است خودت قاضی باش

از خودت شاکی و ناراضی باش

دستگیری کن و با اطمینان

بعد از آن از دل خود،  راضی باش

محمد رحیمی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۵۵
محمد رحیمی
۲۴
اسفند ۹۷

خدایا سال نو بدتر نباشد

مرتب چشم مادر تر نباشد

غم نان و غم جان کم نداریم

غم دل های نا باور نباشد

محمد رحیمی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۵۹
محمد رحیمی
۲۳
اسفند ۹۷

در سرم کاش کمی عقل معاشی هم بود

فرصت کار درستی و تلاشی هم بود

بعد یک عمر پل عابر بی خیر شدن

بر سر سفره من کاسه آشی هم بود

از مداد العلما بی نوکیش بر جا ماند

قلمم را که شکستند ، تراشی هم بود

هر کس از راه رسید ، آمد و زخمی نو زد

التیامی که نه، ای کاش خراشی هم بود

شعر هم اسلحه ای سرد شده مثل خودم

کاش در شعر، تقلای کلاشی هم بود

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۳۰
محمد رحیمی
۲۰
اسفند ۹۷

کاش عید از میان ما برود

با عزا بیشتر هماهنگیم

در عزا انتظارمان خواب است

عید با روزگار ، در جنگیم

در عزا دخل و خرجمان جور است

عیدها مثل نقطه چین ، لنگیم

چه بگویم که دردسر نشود

عیدها در عزای صد رنگیم

در عزا اقتصادمان شاد است

بی خیال نجات فرهنگیم

محمد رحیمی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۳۹
محمد رحیمی
۱۴
اسفند ۹۷

دل به دریا بزن و ماهی شو

خسته از موندن و همراهی شو

توی این برکه دلت می پوسه

سالک سیر شبانگاهی شو

راه شیری میگه تو نوزادی

قد بکش معنی آگاهی شو

جای تو سینه کش آسمونه

دشمن کفترای چاهی شو

بی خیال جاده، ابریشم باش

هر چی دوس داری و می خواهی شو

محمد رحیمی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۱۹
محمد رحیمی
۱۳
اسفند ۹۷

بسیار دلم گرفته از خلق الله

از اوس فرج و مش تقی و سیف الله

از دست همه بمیرم انشالله

لا حول ولا قوت الا بالله

محمد رحیمی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۲۵
محمد رحیمی
۰۷
اسفند ۹۷

جمع مذکر سالم ، یک دروغ بزرگ است ، تا وقتی که جمع مونث سالم نباشد.

روز جمع مونث سالم مبارک

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۰۹
محمد رحیمی
۰۳
اسفند ۹۷

راه گلو را بست، بغض نفس گیری

من تازه فهمیدم، بد جور در گیری

کابوس شب در خواب، کابوس بیداری

با اینهمه کابوس، از فکر من سیری

وقتی دلت لرزید، ای کاش می دیدی

صحرای محشر شد، مجنون زنجیری

دیشب جوان بودم، از آرزو سرشار

امروز برف آمد، نفرین برین پیری

این شعر تلخم را، وقتی که می خوانی

یعنی تو همچون من، درگیر تفسیری

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۳۱
محمد رحیمی