بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۸
خرداد ۹۷

دور و برش پر شده از آشنا

مش کرم و ماه رخ و عم قلی

درج شده یار نظر کرده اند

حج فرج و اوس رجب و لپ گلی

طرح نیاورده عزیز دلند

کله چغندر بچه و کاکلی

کور شود چشم حسود و بخیل

بابلی و زابلی و آملی

این دو سه روز آمده جولان دهی

روی چمن،  توی سالن، ساحلی

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۲۶
محمد رحیمی
۲۷
خرداد ۹۷

کاش هرگز ترا نمی دیدم

خنده ات را چو گل نمی چیدم

دل من کوه استواری بود

پیش چشمت چه سخت لرزیدم


قد و بالای تو کلاه انداز

به من بینوا نگاه انداز

عاشقی را بیا براه انداز

ماه من، ماه را به چاه انداز


وای اگر عاشقی شود خوندل

کار معشوق می شود مشکل

رفت شیرین، اگر که با خسرو

زخم برداشت بیستون ، بر دل


با من خسته مهربان تر شو

در نگاهت به من، جوان تر شو

عشق فرهاد، عشق دشواریست

گوشه چشمی کن و عیان تر شو.

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۷
محمد رحیمی
۱۷
خرداد ۹۷

خرابتم خراب قلب پاکت

قبول کنی، عاشق سینه چاکت

درسته که آروم و سربزیرم

ساکت و بی صدا شدم هلاکت


 چه قلب مهربون و صافی داری

تو کعبه ی دلت طوافی داری

شیرین تر از عسل چیه؟؟ زبونت

حیرونتم چه ائتلافی داری؟ 


اینو فقط برای تو سرودم

ببخش اگه تو حد تو نبودم

یه یادگاری از یه شاعر مست

خدا نگهدارت باشه وجودم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۶
محمد رحیمی
۱۵
خرداد ۹۷

می ترسم نگاهت کنم مست شم

توی کوچه در گیر بن بست شم

شاید سربزیری نجاتم بده

نمی خوام به عشق تو پابست شم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۷
محمد رحیمی
۰۸
خرداد ۹۷

حال بد یعنی چکت واخورده است

اسکناس آبرو تا خورده است

دوستان سابقت یا دشمنند

یا به سردی با تو حرفی می زنند

حال بد یعنی غریبی در وطن

وحشت از مرگی بدون یک کفن

حال بد یعنی تو شاعر باشی و

هی بگویندت فلانی دم نزن

حال بد یعنی همه کر، تو، زبان

با اشاره هی بگویندت بخوان

حال بد یعنی که پشتت خالی است

بعد ازین ها پیشه ات حمالی است

هر کسی بودی تو مافات مضی 

مصطفایی، احمدی یا مرتضی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۳
محمد رحیمی
۰۴
خرداد ۹۷

شاعر که باشی خوب می دانی که زندان چیست

وقتی که پیری خوب می دانی که دندان چیست

وقتی میان خیل نامردان خری داری

باید بدانی علت اشعار رندان چیست

باران اشکت بی امان می بارد و باید

دانسته باشی معنی این جمع خندان چیست

وقتی تو تنها باشی و درد تو هم تنها

بسیار می فهمی که درد دردمندان چیست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۰
محمد رحیمی
۰۴
خرداد ۹۷

به من میگن شاعر طنازیا

فوق تخصص تو همه بازیا

چه بازیای بومی و محلی

چه بازیای هوشی و جدولی

توی تلگرام تا بودیم بد نبود

آمار ممبرا زیر صد نبود

بازدیدامون بالای چن هزار بود

سواد بازی کانالش بکار بود

حالا که ایتا و سروش و گپ شد

کشتی تایتانیک بودیم که چپ شد

بگذریم از گلایه های کاری

سودی نداره نق و بیقراری

بچه بودیم بازی سواد نمی خواس

یه منچ و مارو پله بود و یک تاس

الک دولک قایم باشک یا سک سک

سبیل آتشین فقط میداد شک

حالا باید بگیم چی خوبه چی بد

گیج میزنیم فاصله دارو ممتد

بچه ها مصرف می کنن بازی رو

خوب می بینی هر چه که می بازی رو

اون روزا اسباب بازیا ساده بود

عروسکی ، توپی که آماده بوده

ریش و سبیل بابا همبازی بود

خر سواری رو بابا هم بازی بود

حالا میگیم این بده و اون خوبه 

کودکمون تو تبلتش میخکوبه

بازیای خشن فشن زیاده

بچه هامون سواره، ما پیاده

نه احترامی نه خوراک و خوابی

ندارن اعصاب درس حسابی

بیشترشون ضعیف و کم جون شدن

شبیه زردک اندو کم خون شدن

تکنولوژی خوبه ولی به مقدار

نباس بشیم باهاش نحیف و بیمار

این همه بازیای بومی داریم

هوشی و جمعی و عمومی داریم

باید بشیم همبازی بچه ها

همبازی شون بشیم و لو کوچه ها

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۵۱
محمد رحیمی
۰۱
خرداد ۹۷

عشق یعنی بهانه می خواهم 

از تو رد و نشانه می خواهم

عشق یعنی خراب کن دل را

تا بدانی که خانه می خواهم.

عشق یعنی هوای بارانی 

وبگویی که شانه می خواهم

عشق یعنی فقط تو باشی و گوش

بخروشی که چانه می خواهم 

من بخوانم تو را برقصانم

پای کوبان ترانه می خواهم


عشق گنگ است و خواب می بیند

راز ها را کتاب می بیند

عشق سوزان و نا به فرجام است

عاشقان را حباب می بیند....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۶
محمد رحیمی