بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان
۱۷
خرداد ۰۱

درب ضریح همواره،  در حسرت عبور زائر است

طوفان به مشهد که می رسد، دلارام می شود.

انتهای جاده رضا، خانه خداست

خودش را به رضا سپرد ، در بغل خدا رفت

گلواژه های امید، در حرم رضا گل می دهند.

کبوتر، دانه را می فهمد، مرغ دل، ضریح را.

مشکل داریم تا مشکل.اول، مشکل آمدن، حالا مشکل دل کندن.

در حرم رضا، فاصله توبه تا حاجت، یک قطره اشک معرفت است

هر گنبد زردی، گنبد رضا نمی شود.

کبوترهای حرم، منت هیچ گنبدی را نمی کِشند

کفش ها را درون حرم راه نمی دهند.

فقط بغض ها در فضای حرم ، ترَک برمی دارند.

آسمان چشم ها، در صحن ، بارانی است

فشارش پایین بود، نمک گیر رضا شد.

آهوها نگران ضامن نیستند.

اضطرار، هر دلی را آهو می کند.

دلش را  آهوی ضامن دار کرد.

نبض ایران، به وقت ساعت هشت، می زند.

 

محمد رحیمی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۴۱
محمد رحیمی
۱۷
خرداد ۰۱

سلام بانوی آب و آیینه

انگشتر بی نگین، می دانید به چه می ماند؟

به شهر قم.اگر شما را نداشت.مانند مشرق بی خورشید، اقیانوس بی آب،جنگل بی درخت، زمین بی هوا،گفتم هوا، دلم هواییتان شد.آخِر، فاطمه هرکه و هرکجا باشد فاطمه است.چه فاطمه زهرا باشد ، چه فاطمه معصومه.

می دانید بانوجان؟ نوبت زیارتتان که دیر می شود، مرا به ملکوت توس، بارعام نمی دهند. آخِر، دلِ برادر، رضا نمی شود ، بی زیارت خواهر، زائر روضه رضوانش باشم.‌

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۱۳
محمد رحیمی
۰۶
خرداد ۰۱

زندگی اش ارزش افسوس ندارد

نقطه ی نورانی ملموس ندارد

خسته ی در جا زدن و ماندن بی جاست

مانده، ولی خیزش محسوس ندارد

راز و نیازش به زبان یخ زده انگار

نیت یک رویش معکوس ندارد 

نیست اَنیسی که به او دل بسِپارد

عشقِ به جا مانده ی محبوس ندارد

خواب خوش و دیدن رویا که چه گویم؟

فرصت ترس از تبِ کابوس ندارد

شبزده شد، از نفس افتاد خدایا

راه نشانش بده، فانوس ندارد

 

محمد رحیمی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۳۹
محمد رحیمی
۰۴
خرداد ۰۱

شاعر چشمان غزل می شوم

حرف، بس است اهل عمل می شوم

می شکند کوزه ی تلخ دلم

عاشق اخلاق عسل می شوم

صورت بی صورت او دیدنی است

شهره ی عشقش به مَثَل  می شوم

قافیه کم آمده، اما  خودم

مثل خودِ قافیه حل می شوم

 

محمد رحیمی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۱ ، ۰۱:۰۹
محمد رحیمی
۰۲
خرداد ۰۱

وقتی حتی ظرفی برای شکستن ، بدست لیلی نداری، مجنون خوبی نمی شوی. فقر فقط آدم را زودتر بالغ نمی کند، عاقل هم می کند.واقع بین تر هم می کند.

 

 

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۱۴
محمد رحیمی
۲۱
ارديبهشت ۰۱

در تو چیزی هست مثل عاشقی های محال

جنس بی سیم تو یعنی اصل سیم اتصال

من چه می دانم چرا اینقدر با تو سرخوشم؟؟

با تو که نه، با خیال تو پُرم از ایده آل

بد نگویم ؟ بد نفهمی، نیتم خیر است و بس

خاک عالم بر در دهان من که گویم ابتذال

عاقبت عشقت مرا آواره و رسوا کند

آنچه را گفتم ، یقین رد کرده حدّ احتمال

عشق باید شور و شرها را بخواباند، چطور؟؟

مثل چوبِ تَر، که از آتش شود خاکه زغال

من پُر از احساس دلتنگی ، پُر از حال بدم

کی؟ همان وقتی که رخ کج می کنی با ضدّ حال

حرف آخر اینکه عشق من به تو یعنی که من

در کنار تو به آرامش بگویم  اعتدال

 

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۱۰
محمد رحیمی
۱۹
ارديبهشت ۰۱

بهتر است اینکه لایقت بشوم؟

یار خوبِ موافقت بشوم؟

یا جدا از  سکوت وحرف و سخن

تُند و یکباره عاشقت بشوم؟

تو بگو ، دزد دل اگر بد نیست

منِ دلداده  سارقت بشوم؟

توی طوفان نامرادی ها

جان پناهِ تو، قایقت بشوم

هر کجا گم شده صداقت ها

جان فدای صداقتت بشوم

چون خبر داری از دل خونم

حاضرم تا شقایقت بشوم

ولی آخر ، من و تو یک رنگیم

پس بیا تا مطابقت بشوم.

 

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۲۹
محمد رحیمی
۱۳
ارديبهشت ۰۱

آن لحظه ی غروبِ  اذا الشمسُ کُوِّرَت

یعنی تو را برای همیشه، خدای من

در گوشِ من ، صدای تو تکرار می شود؟!

یا می شود صدای تو لحن صدای من؟!

 

گاهی میان غرفه خوابم  عصا زنان

هی راه می روی و فاتحه خیرات می کنی

بی روح و سرد و غمزده ، انگار مُرده ام

تو دور می شوی و هی هی و هیهات می کنی

 

شرحِ غمِ فراقِ تو یکساله می شود

یعنی چه شد که بی تو نفَس هست همچنان؟!

شاید دلیل روشن آن ، در حضور توست

مارا سپرده ای تو به دستانِ آسمان

 

( هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق)

( ثبت است بر جریده عالم دوام تو)

( اصلا حسین جنس غمش فرق می کند) 

ما می رویم و زنده جاوید هست نام تو

 

محمد رحیمی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۰
محمد رحیمی
۱۶
اسفند ۰۰

حرف درمانده، صاف و شفاف است

دوراَز آداب و مملو از گاف است

چشمه ی اشک او اگر جوشد

قلّه را می برد اگر قاف است

دل درمانده آه آتش زاست

سوزشش از جگر اِلی ناف است

آی مَردم، اگر که بی خیرید

روحتان پُر چروک و ناصاف است

زخم درمانده را نمک نزنید

این عمل بر خلاف انصاف است

دل درمانده آشنای خداست

آشنای خدا دلش صاف است 

پس دهان را به طعنه وا نکند

آنکه بی درد و مست و حرّاف است

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۵۸
محمد رحیمی
۱۵
اسفند ۰۰

با غزل،ادعا، نمی آیی

با تب سرد ما، نمی آیی

تو وجودت پُر از ظهور اما

اینچنینی که ما، نمی آیی

 

تو خودت با خدا کنار بیا

قید ما را بزن، سوار، بیا

از کویر ، انتظار باران نیست

در زمستان بزن، بهار بیا

 

همه ی عمر، در خیال توایم

ظاهرا عاشق جمال توایم

ولی از ما مخواه، همراهی

ما زبان بازها، وبال توایم

 

ماه شعبان به نیمه نزدیک است

واقعا جشن هایمان شیک است

نور، آواره ی خیابان هاست

گورِ دلها، چقدر تاریک است؟!!!!!

 

محمد رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۳۴
محمد رحیمی