۰۸
آبان ۹۶
خودتو خسته نکن ماهی باش
نمون اینجا با دلت راهی باش
توی تاریکی مگه نوری هست؟
عاشق رفتن و آگاهی باش
تو بمونی دل من می میره
واسه در جا زدنت می گیره
روزای آخر فصل رفتنه
بخودت بیا که زودش دیره
می دونم که من مقصر میشم
وقتی که اسیری و تو زندونی
هی پیش خودت میگی چرا نگفت؟
آخرش تویی که تنها میمونی
عاشقم نباش عزیزم رد شو
واسه التماس من تو سد شو
منو از خودت برون تا زوده
کم نذار و با دلم هی بد شو
خودتو خسته نکن ماهی باش
نمون اینجا با دلت راهی باش
۹۶/۰۸/۰۸
عاشق رفتن و اگاهی باش
زیباست