بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان
۰۳
دی ۹۵

توی جنگل  انبوهی  /درخت توتی زندگی می کرد .برگ های این درخت /طعم ومزه بی نظیری داشتند.روی یکی از شاخه های درخت توت .دوتا کرم ابریشم در حال خوردن برگ بودند.کرم سمت چپی غرغر کنان در حالی که دهانش پر بود از برگ توت/به دوستش گفت/این چه سر نوشت مسخره وزجر آوری است که ما داریم ؟یا باید برگ توت بخوریم یا باید با آب دهان خودمان/خودمان را زندانی کنیم.کرم سمت راستی در حالی که تنیدن پیله را آغاز کرده بود/با صدایی نسبتا ضعیف به کرم سمت چپی گفت کارت را شروع کن دیر می شود/جا می مانی واول پشیمانی.کرم سمت چپی حرف دوستش را گوش داد وشروع کرد به خودش پیله کند...چند روز بعد.....پروانه سمت راستی از پیله درآمده بود وداشت بال هایش را توی نور خورشید خشک می کرد .با فاصله یکی دو ساعت/کرم سمت چپی /نه ببخشید/پروانه سمت چپی هم خودش را از شر پیله خلاص کرد.پروانه سمت راستی به دوستش گفت/ اوووه/چقدر زیبا شده ای؟؟وپروانه سمت چپی هم به دوستش گفت/پس خودت را چه می گویی؟تو معرکه ای /وادامه داد بی خود وبی جهت غرغر می کردم.این پروانگی به آن همه رنج ومشقت کرم بودن می ارزید.خدا در قرآن می فرماید/ان مع العسریسری/به تحقیق که پس از هر سختی آسانی وراحتی است.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۰۳
محمد رحیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی