بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۲۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۰
مرداد ۹۶

تصمیم گرفته ام که بیکار شوم

هرچند که این تازه ترین کار من است




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۴
محمد رحیمی
۲۰
مرداد ۹۶

ای نام تو بهترین سرآغاز

بی غمزه برای من نکن ناز

سنگین شده گوشم از کهولت

بیخود زده ای تو زیر آواز


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۰۴
محمد رحیمی
۲۰
مرداد ۹۶

دلم مثل خیابانی که داغ است

و تابستان امانش را گرفته

تبش را برده بالا تا بسوزد

به نامردی زبانش را گرفته

تنش درگیرخط های موازیست

خطوطش آسمانش را گرفته

گرفتارجنون ترمز است و

صدای بوق جانش را گرفته

به من گفتند می آید کسی که

اجل از او زمانش را گرفته

و او مثل تنوری سنگداراست

ولیکن جبر نانش را گرفته





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۶
محمد رحیمی
۱۸
مرداد ۹۶

هرنفس آواز عشق می رسد از چپ و راست

نوبت گرما رسید می طلبد دوغ و ماست


بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

قیمت آب شد گران آب هدر نمی شود


خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد؟

حرف مفت است شکر قیمت خون پدر است


نگفتمت مرو آنجا که مبتلات کنند؟

هزار مرتبه اکشن کنند و کات کنند؟


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۳
محمد رحیمی
۱۷
مرداد ۹۶

اندکی این مثنوی تاخیر شد

شاعر بیچاره اش هم پیر شد


اندکی این مثنوی تاخیر شد

چونکه با بی آرتی آمد بیخیال

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۱
محمد رحیمی
۱۷
مرداد ۹۶

به نام خداوند جان و خرد

ژیان بابام آبرو می برد


به نام خداوند جان و خرد

که عقل از سرت همچو بنزین پرد


به نام خداوند جان و خرد

عروسم الهی که ور بپرد


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۲
محمد رحیمی
۱۵
مرداد ۹۶

دلم ضعفید وحالم شد دگرگون

کلاغ قصه هایم خورده صابون

به منقارش حسابی کف نشسته

وجای قارقارش خونده آخ جون



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۱۴
محمد رحیمی
۱۵
مرداد ۹۶

صفحه عشق ورق خواهد خورد

شهره شهر عرق خواهد خورد

کلک و حقه شود اخلاقی

مفتی دهر بگردد ساقی

ماذنه ساز طرب کوک کند

فست فودی هوس خوک کند

گربه همخانه عابد گردد

دزد سلفی زده زاهد گردد

مورچه خانه روی آب خرد

مارخربوزه به گرگاب برد

بشود اینهمه واهی گویی

حرف وارون و سیاهی گویی

اگر از حالت حق لق بشویم

دین فروشیده و ناحق بشویم

کج ببینیم و نشینیم به کج

ری نویسیم وبخوانیم کرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۴
محمد رحیمی
۱۳
مرداد ۹۶

من بجای توشبا بیدارم

تو حالت خرابه من بیمارم

تو خودت خواستی که با هم باشیم

ولی حالا تورو من کم دارم

منم اونکه عمری تنها بوده

حال نی دارم و آتشبارم

دلمو اون گره هات محکم کرد

رفتی و از گره هات بیزارم

لعنتی عاشقتم بازی نیس

باورت شد گلی و من خارم

یه روزی حاکم قلبم بودم

دست از عشق تو بر میدارم

وقت رفتن تو بود اما من

سنگ نفرت رو دلم میذارم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۷
محمد رحیمی
۱۰
مرداد ۹۶

چون چشم ها درطاق ابروها

افتاده ام در دام آهوها

رنگ نوازش دارد این لبخند

چون شانه ها در خرمن موها

جنس کبوترها ی دوارت

همسایه هایی بهتر از قوها

از آسمان آویز دستانت

تحویل می گیرد در آنسوها

هر چار فصل اینجا فقط یک فصل

آن فصل هم مختص شب بوها

تو هشتمین دروازه عرشی

ای ضامن صیاد آهوها
















۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۱
محمد رحیمی