بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

بر بام یک ستاره

شعر، نقد ادبی، داستان، رمان، فیلم‌‌نامه ( محمد رحیمی شاعر کودک و نوجوان)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۴۰ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۲
آبان ۹۵

شعلۀ خشم

کمی طاقت بیاراین قصه‌ها رو 

به آخر می‌رسه دردا یه روزی 

میشه پایان نامردا یه روزی 

 

کمی طاقت بیار ای شعلۀ خشم 

نکش آهی که خرمن سوزه آهت 

بگیر ازهرچه نامرده نگاهت 

 

تو که طاقت بیاری زنده می‌شم 

منم مثل تو بی‌نام و نشونم 

کنار تو که باشم بی خزونم 

 

کمی طاقت فقط تا فرصت عشق 

نگیر از کودک دل سنگ‌ها رو 

بزن بر بوم دنیا رنگ‌ها رو

محمدرحیمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۳:۱۶
محمد رحیمی
۱۲
آبان ۹۵

چگونه رسیدم؟

اگر شاعرم، شاعر کودکم

میان همه شاعران، کوچکم

پُرم از اَتل از متل‌های ناب

تو ای شعر بالغ، درونم بخواب

من از بازی هفت‌سنگ آمدم

از این شاعری‌ها به تنگ آمدم

توی کوچه غوغای بازی به‌پاست

ولی کوچه افسوس در قصه‌هاست

سرم می‌شکست و دلم شاد بود

دلم از شکستن چه آزاد بود

هوای یکی بود یکیّ نبود

پرید از سرم، آه و حسرت، چه زود

کجا رفت گرگ و سگ ناقلا

کجا ماند خرگوش فرز و بلا

چرا قد کشیدند این شعرها 

به این سدّ رسیدند این شعرها

دلم ماهی کوچکش گم شده

اسیر هوس‌های گندم شده

از این برکه باید به دریا پرید

و یا کودکی کرد و دریا کشید

محمدرحیمی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۲:۵۴
محمد رحیمی
۰۹
آبان ۹۵

خوش به‌حالت کبوتر

خوش به‌حالت کبوتر که جات توی این حرمه

از کجا فهمیدی که صاحبش اهل کرمه؟

توی ایرون همه‌جا گنبد و گلدسته داره

دونه و لونه برای کفتر خسته داره

چه کسی یادت داده طایر این فضا باشی 

فارغ از غم‌های دنیا مهمون رضا باشی

کاش منم می‌فهمیدم وقتی بقوقو می‌کنی 

به زبون کفترا چه ذکریو رو می‌کنی

ای امام عاشقا حاجتمو حالا می‌خوام

ای غریب الغربا،  معرفت بالا می‌خوام

محمدرحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۶
محمد رحیمی
۰۹
آبان ۹۵

کاسه‌لیس

اگر پشت سرم بد می‌نویسند

خیالی نیست مشتی کاسه‌لیسند

الهی جوهرخودکارشان کن

که هی دایم نویسند و نویسند

محمدرحیمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۵
محمد رحیمی
۰۸
آبان ۹۵

متهم

رنگ پاییز رنگ تشویش است

که زمستان سخت در پیش است

حس پاییز حس خاموشی است

حس ترسیدن تو از خویش است

رخ برگ پریده‌رنگ انگار

متهم پای میز تفتیش است

عمر لذت کم است و کوتاه است 

شاه پارینه، حال درویش است

غم مخور شاعر خزان آلود 

که خدای خزان گل‌اندیش است 

ماجرای طراوت و باران 

در بهاران آتیت بیش است

محمدرحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۶
محمد رحیمی
۰۸
آبان ۹۵

شاخ

شاید که برای اهل فن شاخ شوم 

یا لژیونر تیم گلادباخ شوم

با این همه ادعای فیلسوفانه

بد نیست که اوهام ریچاردباخ شوم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۲۱:۴۶
محمد رحیمی
۰۸
آبان ۹۵

پیاده

یک عمر پیاده بود و نق‌نق می‌کرد

هی شِکوه ز روزگار سِرتِق می‌کرد

روی  پل عابر پیاده ای کاش

ازدست پیاده بودنش دق می‌کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۲۱:۲۲
محمد رحیمی
۰۶
آبان ۹۵

اشتباهی

پای چشمت سیاهی افتاده

حالتی دل‌بخواهی افتاده

به تو باید نشان عاشق داد؟

یا که عکس اشتباهی افتاده؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۱:۱۳
محمد رحیمی
۰۴
آبان ۹۵

مرغ آمین

نسل نفرین شده بودیم نمی‌فهمیدیم 

مرکب زین شده بودیم نمی‌فهمیدیم 

هرکجا نام خدا بود زخود می‌دیدیم 

غافل از دین شده بودیم نمی‌فهمیدیم 

از سر شوق به هر مزرعه می‌روییدیم 

زشت چون مین شده بودیم نمی‌فهمیدیم 

گاه در بین کلاغان که دعاشان مرگ است 

مرغ آمین شده بودیم نمی‌فهمیدیم 

سر خوش از هلهلۀ مجمع رندان افسوس

غرق تحسین شده بودیم نمی‌فهمیدیم 

خنده کردیم چه مستانه بر این روز سیاه 

لب غمگین شده بودیم نمی‌فهمیدیم 

خواب خرگوشی ما عین پریشانی بود 

زار و مسکین شده بودیم نمی‌فهمیدیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۰:۰۵
محمد رحیمی
۰۲
آبان ۹۵

پای مزار

 دیگر بدان، به حرف تو عادت نمی‌کنم

 دل را برای قهر، شماتت نمی‌کنم

 هرگز نبوده‌ای تو رفیق تمام راه

 بعد از تو آی، هیچ رفاقت نمی‌کنم

 هروقت آمدم تو نبودی سر قرار

 زین پس دگر هوای زیارت نمی‌کنم

 آرامشی که داد به من دست روزگار

 در پای سست عاطفه غارت نمی‌کنم

 شمعم من آنکه پای مزارم چکیده‌ام

 بشنو غریبه بحث لیاقت نمی‌کنم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۵ ، ۲۰:۳۱
محمد رحیمی